|
درباره وبلاگ
|
|
|
به دلیل علاقه ای که به شعر وادبیات داشته ام ،مطالب و شعرهای مورد علاقه ی خود را در وبلاگم منتشر کرده ام.قبلا از همه نویسنده گان ان کسب اجازه می نمایم.
|
|
| | |
|
|
<-CategoryName->
|
|
|
در حسرت لحظه ای آرامشم،همچنان اشک از چشمانم میریزد و در انتظار طلوعی دوباره ام
همه چیز برایم مثل هم است،طلوع برایم همرنگ غروب است،گونه هایم پر از اشک شده و عین خیالم نیست،عادت کرده ام دیگر….
عادت کرده ام از همنیشینی با غمها ، کسی دلسوز من نیست
قلبم رنگ تنهایی به خودش گرفته،دیگر کسی به سراغ من نمی آید، تمام فضای قلبم را تنهایی پر کرده،دیگر در قلبم جای کسی نیست
هر چه اشک میریزم خالی نمیشوم،هر چه خودم را به این در و آن در میزنم آرام نمیشوم،کسی نیست تا شادم کند،کسی نیست تا مرا از این زندان غم رها کند.
دلم گرفته ….
خیلی دلم گرفته….
انگار عمریست آسمان ابریست و باران نمیبارد…
انگار این بغض لعنتی نمیخواهد بشکند…
وای از دست چشمهایم،وای از دست اشکهایم
نظرات شما عزیزان:
+ نوشته شده در چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:,ساعت 10:46
توسط
ازاده
| 2 نظر
|
|
| | |
|
|