|
درباره وبلاگ
|
|
|
به دلیل علاقه ای که به شعر وادبیات داشته ام ،مطالب و شعرهای مورد علاقه ی خود را در وبلاگم منتشر کرده ام.قبلا از همه نویسنده گان ان کسب اجازه می نمایم.
|
|
| | |
|
|
<-CategoryName->
|
|
|
اگر می دانستم در ان دوشنبه معطر برای اخرین بار در هوای بارانی چشمانم قدم میزنی اگر میدانستم برای اخرین بار چهره مهربانت را خواهم دید.اگر می دانستم که دیگر چشم های سرشارمحبتت را نخواهم دید ودیگر صدای خوش اهنگت در قلبم طنین انداز نخواهدشد کمی اهسته تر بدرقه ات می امدم. باور کن نمیدانستم که این اخرین دیدار است وگرنه از عقربه های ساعت خواهش میکردم از حرکت بایستندتا من قسمتی از لبخند شیوایت را به یادگار بردارم.چند سال است که هر صبح پنجره ها را به شوق دیدن نسیم باز میکنم-میگویم شاید امروز از کنار تو عبور کرده باشد و عطر تو را درون اتاقم بریزد.باور کن گاهی از دیدن یک پرستو گریه ام میگیرد و گاهی دوست دارم جای ابرها باشم از ان بالا به جستجوی تو تمام صحراهای غریب را پشت سر بگذارم.باور کن گاهی نمیدانم کجا برایت گریه کنم وقتی دلم خیلی میگیرد،می ایم کنار باغچه می نشینم و به اسمان می نگرم و می گریم.پس چرا نمی ایی تا باری دیگر قلب غمگینم را شادمان کنی؟

نظرات شما عزیزان:
+ نوشته شده در چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:,ساعت 13:6
توسط
ازاده
|
|
|
| | |
|
|