ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی دل بی تو به جان امد وقت است که باز ایی
دائم گل این بستان شاداب نمی ماند دریاب ضعیفان را در وقت توانایی
دیشب گله ز زلفش با باد همی کردم گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی
صد باد صبا اینجا با سلسله می رقصند این است حریف ای دل تا باد نپیمایم
مشتاقی و معذوری دور از تو چنانم کرد کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی

نظرات شما عزیزان: