خنده ی آدما همیشه از دل خوشی نیست.گاهی دل شکستن کمتر از ادم کشی نیست،گاهی دل آنقدر تنگ میشه که گریه هم کم میباره ،دل هم سر به دیوار میزنه پس از یه حرف ساده هم گاهی چقدر غم میباره.
کاش میشد قلبها آباد بود کینه وغمها به دست باد بود،کاش میشد دل فراموشی نداشت نمنم باران هم آغوشی نداشت،کاش میشد گم شوند این کاشهای زندگی پشت نقاب بندگی،کاش میشد کاشها مهمان شوند در میان غصه ها پنهان شوند،کاش میشد آسمان رنگین نبود ردپای قهروکین رنگین نبود،کاش میشد روی خط زندگی! باتو باشم تا نهایت سادگی!
اگر میدانستم در پس هر خنده ای گریه ای وجود دارد هرگز نمیخندیدم واگردرپس هرسلامی،خداحافظی هست هرگزسلام نمیکردم،واگر میدانستم درپس هر آشنایی جدایی وجود دارد ،هرگز آشنایت نمیشدم،
وحالا !که خندیدم ،سلامت کردم،وآشنایت شدم دوست دارم ،هرگز فراموشت نخواهم کرد.
نظرات شما عزیزان: