|
درباره وبلاگ
|
|
|
به دلیل علاقه ای که به شعر وادبیات داشته ام ،مطالب و شعرهای مورد علاقه ی خود را در وبلاگم منتشر کرده ام.قبلا از همه نویسنده گان ان کسب اجازه می نمایم.
|
|
| | |
|
|
<-CategoryName->
|
|
|
به یاد می اورم سرزمینی را که خیال می کردم پر از نور و امید است.حرارت خورشید و بوی باران می دهد.معطر و گاهی بهار جاودان است.اما افسوس و صد افسوس که مرغ بیشه های غریب نمی دانست که روزی ای سرزمین امیدی نیست و روشنایی اش دیری نمی پاید.امشب تمام ستاره های اسمان گریه می کنند،امشب تمام مرغان اسمان اشک میریزند،امشب از چشمی مروارید می بارد،امشب قلبی می شکند و صدای شکستنش به اسمانها می رسد .اما نمیدانم،نمی دانم چرا به گوش خدا نمی رسد،من صدای شکستن قلبم را شنیدم و به یقین تنها کسی هستم که تا کنون اینگونه شکستن را تجربه کرده ام.درست است که خدایی هست ولی چرا اینقدر خاموش.از این همه خاموشی قلبم می گیرد و دوست دارم فریاد بزنم،اخر با که بگویم درد این قلب شکسته را،تا کی مرهم نهم جراحت این روح سرگردانرا ،با که بگویم که قلب من عاشق قلبی است که اصلا قلب نیست چرا که با سنگ بیابان فرقی ندارد .چشمان من ان همه اشک را بدرقه راهت کرد که تنها به تو بفهماند که دوستت دارم و از تو بخواهد نسبت به این چشمان این همه بی محبت مباش در این دنیای پر هیاهو.

نظرات شما عزیزان:
مبین 
ساعت18:07---23 فروردين 1391
سلام وبت واقعاجالب بود ای ول!!!
+ نوشته شده در چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:,ساعت 18:0
توسط
ازاده
|
|
|
| | |
|
|