توی قلبــــــم غیر عشقت هر چی عشقه دیگه مرده
دست بی رحم زمونه نفســـه عشقــو شمرده
منو از تـــو، تـــو رو از من به چه آسونــــی جـــدا کرد
دست سردش دست ما رو تــــوی کوچه ها رهـــا کرد
تــــوی کوچه مثل بارون سر رو شیشــه ها می زارم
چاره ای به جز تحمل غیر دلتنگــــی ندارم
دیدن تو مثل رویـــا رفتنت مثل یه کابــــوس
کاش می شد پیشم بمونــــی کاش می شد بمونـــی افسوس
حالا دست سرنوشته که بمونم یا که نمونم
دیگه از عشق و محبت تا همیشه گریزونم
خواب چشماتــــو ندیدن واسه من کابوسه مـــرگه
قصــــه ی نبودن تـــو شعـــر تلخ بــاد و برگــــه
نظرات شما عزیزان: